622) سوره کهف (18) آیه41 أَوْ یُصْبِحَ ماؤُها غَوْراً فَلَنْ تَ
بسم الله الرحمن الرحیم
622) سوره کهف (18) آیه41
أَوْ یُصْبِحَ ماؤُها غَوْراً فَلَنْ تَسْتَطیعَ لَهُ طَلَباً
ترجمه
یا آبش یک شبه [در اعماق] فرو رود، پس هرگز نتوانی به دنبالش برآیی.
نکات ترجمه
«غَوْراً»
اصل ماده «غور» به معنای فرو رفتن در قعر چیزی گویند، چنانکه حتی به قعر یک چیز هم «غورِ» آن گویند (معجم المقاییس اللغة، ج4، ص401)
«غَوْر» به معنای قسمت فرورفته زمین گفته میشود و تعبیر «غَوْراً» در این آیه و آیه30 سوره ملک را به معنای اسم فاعل (غائراً: فرو رونده، چیزی که فرو رود) دانستهاند. (مفردات ألفاظ القرآن، ص618)
کلمه «غار» (إِذْ هُما فِی الْغارِ؛ توبة/40) را هم از همین ماده میباشد. (مفردات ألفاظ القرآن، ص618)
«مَغَارُ» اسم مکان از همین ماده و به معنای مکانی است که در آن فرو میروند و پناه میگیرند (لَوْ یَجِدُونَ مَلْجَأً أَوْ مَغاراتٍ أَوْ مُدَّخَلاً لَوَلَّوْا إِلَیْه؛ توبه/57) و غالبا در مورد غارها به کار میرود (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج7، ص281)
از این ماده، کلمه «إغارة» یا «غارة» (در فارسی: «غارت») به معنای با اسب بر دیگران تاختن و مال دیگران را به زور گرفتن هم رایج است. برخی آن را یک معنای مستقل برای این ماده دانستهاند (معجم المقاییس اللغة، ج4، ص401) اما اغلب به همین معنا برگرداندهاند که گویی با اسب در میان دشمنان فرو میروند؛ و کلمه «مُغیر» اسم فاعل است از ماده «أغار یُغیر» است (فَالْمُغِیراتِ صُبْحاً؛ عادیات/3) که به همین اسبهای یورشبرنده بر دشمن گفته میشود.
ماده «غور» و مشتقات آن - که متفاوت است با ماده «غیر» - جمعا همین 5 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
اختلاف قرائت[1]
حدیث
1) از امیرالمومنین خطبهای روایت شده است که شروعش چنین است:
ای مردم! همانا خداوند تبارک و تعالی پیامبر ص را به جانب شما فرستاد و کتابش را به حق بر او نازل فرمود در حالی که شما ناآشنا بودید نسبت بدین کتاب و کسی که او را نازل فرموده، و نسبت به پیامبر ص و کسی که او را فرستاده؛ او را بعد از دوران انقطاع سلسله پیامبران و به درازا کشیدن خواب امتها و گسترش یافتن نادانی و روی آوردن فتنهها و ناکام ماندن نیازهای ضروری و کوری نسبت به حق و راهزنی ستم و به محاق رفتن دین و شعلهور شدن آتش جنگها فرستاد، در زمانهای که خرمی باغهای دنیا رو به زردی نهاده بود و شاخههایشان خشک شده و برگهایشان پژمرده گردیده و آبشان در اعماق زمین فرو رفته بود، نمادهای هدایت مندرس گردیده و نمادهای هلاکت سربرآورده بود...
الکافی، ج1، ص60-61؛ نهجالبلاغه، خطبه88 [2]
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ ع:
أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَرْسَلَ إِلَیْکُمُ الرَّسُولَ ص وَ أَنْزَلَ إِلَیْهِ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ وَ أَنْتُمْ أُمِّیُّونَ عَنِ الْکِتَابِ وَ مَنْ أَنْزَلَهُ وَ عَنِ الرَّسُولِ وَ مَنْ أَرْسَلَهُ عَلَى حِینِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ طُولِ هَجْعَةٍ مِنَ الْأُمَمِ وَ انْبِسَاطٍ مِنَ الْجَهْلِ وَ اعْتِرَاضٍ مِنَ الْفِتْنَةِ وَ انْتِقَاضٍ مِنَ الْمُبْرَمِ وَ عَمًى عَنِ الْحَقِّ وَ اعْتِسَافٍ مِنَ الْجَوْرِ وَ امْتِحَاقٍ مِنَ الدِّینِ وَ تَلَظٍّ مِنَ الْحُرُوبِ عَلَى حِینِ اصْفِرَارٍ مِنْ رِیَاضِ جَنَّاتِ الدُّنْیَا وَ یُبْسٍ مِنْ أَغْصَانِهَا وَ انْتِثَارٍ مِنْ وَرَقِهَا وَ یَأْسٍ مِنْ ثَمَرِهَا وَ اغْوِرَارٍ مِنْ مَائِهَا قَدْ دَرَسَتْ أَعْلَامُ الْهُدَى فَظَهَرَتْ أَعْلَامُ الرَّدَى ...
2) علی بن جعفر (برادر امام کاظم ع) میگوید: از امام کاظم ع تاویل آیه «بگو اگر آبتان یک شبه در زمین فرو رود، کیست که برایتان آبی گوارا بیاورد» (ملک/30) را سوال کردم.
فرمود: هنگامی که امامتان را گم کردید که دیگر او را ندیدید، چکار میخواهید بکنید؟!
الغیبة (للطوسی)، ص160؛ الإمامة و التبصرة من الحیرة، ص125؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص360
سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى، عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ [بْنِ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ] الْبَجَلِیِّ، وَ أَبِی قَتَادَةَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حَفْصٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ، عَنْ أَخِیهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ، قَالَ:
قُلْتُ: مَا تَأْوِیلُ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: «قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ».
فَقَالَ: إِذَا فَقَدْتُمْ إِمَامَکُمْ فَلَمْ تَرَوْهُ، فَمَا ذَا تَصْنَعُونَ؟
تدبر
1) «أَوْ یُصْبِحَ ماؤُها غَوْراً فَلَنْ تَسْتَطیعَ لَهُ طَلَباً»
آن مومن در آیه قبل از خداوند خواست که آن نعمتی را که به آن متکبر داده، نابود کند؛ در این آیه گزینه دیگری را مطرح کرد: اینکه آبی که سرسبزی و بقای باغها - همان باغهایی که او را مغرور کرده بود - در گروی آن است، چنان در زمین فرو برود که وی دیگر هرگز بدان دست نیابد.
نکته تخصصی خداشناسی و انسانشناسی
خداوند نظام عالَم را چنان مرتبط به هم قرار داده است که هر چیزی به امور دیگری وابسته است:
بدین سان، تکتک سرمایهها و امکاناتی که خداوند در دنیا برای استفاده در اختیار انسان قرار داده، برای اینکه امکان استفاده از آنها ادامه یابد، نیازمند امور دیگری است که اگر آنها نباشند، همان سرمایه و امکانات اول هم غیر قابل استفاده خواهد شد.
شاید علت اینکه آن فرد مومن، بعد از دعای قبل (برای از دست رفتنِ اصل آن نعمت) این دعا را مطرح کرد، برای تذکر دادن به واقعیت فوق بوده است؛ آن فرد مغرور گمان میکرد که این باغها هرگز از بین نخواهد رفت؛ اما اگر به این واقعیت توجه میکرد درمییافت که چگونه همه امور به دست خداست و اگر خداوند امدادهایش به بقای آن باغ را قطع کند، همان باغ سرسبز وی هم، بدون اینکه عامل خارجی جدیدی مداخله کند، خشک و نابود خواهد شد.
ثمره اخلاقی
حتی اگر نعمت فراوان در اختیار داریم، همین که توجه کنیم که کارآمدی و امکان تداوم استفاده از همین نعمت در گروی چه بسیار مولفههای گوناگونی است که همگی از اختیار ما خارجاند، کافی است که به این داراییها مغرور نشویم.
2) «أَوْ یُصْبِحَ ماؤُها غَوْراً فَلَنْ تَسْتَطیعَ لَهُ طَلَباً»
چرا بسادگی نفرمود که آبش چنان در اعماق فرو رود که «فَلَن تَجِده: دیگر آن را نیابی»؛ بلکه فرمود «فَلَنْ تَسْتَطیعَ لَهُ طَلَباً»؟
الف. ظاهرا میخواهد شدت دور از دسترس شدن آب را نشان دهد: به حدی آب فرور رود که وی نه تنها بدان دست نیابد، بلکه حتی نتواند در طلب آن برآید.
ب. در بسیاری از روایات، محروم ماندن از امام زمان ع در دوره غیبت، به همین فرو رفتن آب در زمین و دور از دسترس شدن آن تشبیه شده است (مثلا حدیث2)؛ چنانکه محرومیت گذشتگان از حضور پیامبران هم با چنین تعبیری مورد توجه قرار گرفته است (حدیث1). شاید با به کار بردن چنین تعبیری، میخواهد ما در همین معنای اولیه آیه متوقف نشویم و به محرومیتمان از امام زمان متوجه شویم.
(در مورد آب، همین که بگویند: «دیگر آن را نیابی» کافی است؛ اما در مورد امام زمان ع بخوبی میفهمیم که نه تنها او را نمییابیم، بلکه وضعیت در دوره غیبت به نحوی شده که حتی نمیتوانیم در جستجوی او برآییم.)
ج. ...
3) «أَنَا أَکْثَرُ مِنْکَ ... دَخَلَ جَنَّتَه ... أَ کَفَرْتَ ... لا أُشْرِکُ ... أَوْ یُصْبِحَ ماؤُها غَوْراً»
شرک و کفر و فخرفروشى، دارایى و سرسبزى را به کویر تبدیل مىکند. (تفسیر نور، ج7، ص174)
4) «یُرْسِلَ عَلَیْها حُسْباناً مِنَ السَّماءِ ... أَوْ یُصْبِحَ ماؤُها غَوْراً»
دست خدا براى قهر و عذاب، باز است، چه از آسمان، چه از زمین. (تفسیر نور، ج7، ص174)
5) «فَلَنْ تَسْتَطیعَ لَهُ طَلَباً»
در برابر خشم و غضب الهى، قدرت و راه نجاتى نیست. (تفسیر نور، ج7، ص175)
[1] . قرأ الجمهور غَوْراً بفتح الغین. و قرأ البرجمی: غُوْراً بضم الغین. و قرأت فرقة بضم الغین و همز الواو یعنون و بواو بعد الهمزة فیکون غؤورا کما جاء فی مصدر غارت عینه غؤورا، (البحر المحیط فی التفسیر، ج7، ص181)
[2] . متن را بر اساس روایت کافی قرار دادم روایت نهجالبلاغه اندکی متفاوت است (به شرح ذیل): أَرْسَلَهُ عَلَى حِینِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ طُولِ هَجْعَةٍ مِنَ الْأُمَمِ وَ اعْتِزَامٍ مِنَ الْفِتَنِ وَ انْتِشَارٍ مِنَ الْأُمُورِ وَ تَلَظٍّ مِنَ الْحُرُوبِ وَ الدُّنْیَا کَاسِفَةُ النُّورِ ظَاهِرَةُ الْغُرُورِ عَلَى حِینِ اصْفِرَارٍ مِنْ وَرَقِهَا وَ إِیَاسٍ مِنْ ثَمَرِهَا وَ اغْوِرَارٍ مِنْ مَائِهَا قَدْ دَرَسَتْ مَنَارُ الْهُدَى وَ ظَهَرَتْ أَعْلَامُ الرَّدَى...